ای دل ای دل

خیلی وقته میخوام به روز کنم ولی نمیشد

میخواستم یه شعری رو بنویسم که دستم به نوشتن نمی رفت

تا امروز

دیروز خیلی کار داشتم  و باید برای رسیدن به همه کارام از مترو استفاده میکردم حدودا نزدیک ظهر بود میخواستم از ایستگاه انقلاب بیام به  سمت شمرون یه کاری انجام بدم و باز برگردم انقلاب خیلی خسته بودم وقتم هم خیلی کم بود  اصلا هم حوصله نداشتم

اروم اروم امدم رو پله برقی ایستادم دوتا پله پایین تر یه حاج اقا(من میگم حاج اقا شایدم حاجی نبود) ایستاده بود  من داشتم رو به رو رو نگاه میکردم که حاج اقاهه یهو روشو کرد به من گفت روز خوبی بود(سوالی نبود لحنش خبری بود) منم گفتم الحمد والله

رسیدیم پایین پله ها  داشتم میرفتم بشینم رو صندلی که صدای زنگ اس ام اس امود نمیدونم چرا ولی یهو برگشتم همون اقا بود گفت برادر میشه اینو برام بخونی گفتم حتما چرا نشه حاج اقا

گوشی رو گرفتم نوشته بود شما   برای کربلا ثبت نام کردین برای تکمیل پرونده و مدارک و از این حرفا به سایت حج وزیارت یا به سازمان مراجعه کنیند

به حاجی گفتم اینو نوشته خندید گفت اشتباه شده پسرم من ثبت نام نکردم گفتم حاج اقا این خط برای خودتونه گفت اره چندین ساله

گفتم پس  این اس ام اس هم برای شماست از من اصرار از ایشون هم لبخند و انکار گفتم حاج اقا من تو حج وزیارت اشنا دارم میخواین بفرستمتون برین پیشش بپرسین گفت من که بلد نیستم کجاس

گفتم اینجوری که نمیشه میخواین من براتون نگاه کنم ببینم قضیه چیه گفت اره پسرم خدا خیرت بده و کلی دعا

دست حاج اقا رو گرفتم از ایستگاه مترو برگشتیم بیرون بردمش کافی نت رفتم تو سایت حج و زیارت.

اس ام اس درست اومده بود فرم هم به نام ایشون بود پرینت گرفتم گفتم حاج اقا مگه شما ... فرزند... نیستین گفت خودمم

گفتم حاج اقا شاید پسرتون نوتون  یا کسی براتون ثبت نام کرده

گفت پسرم من تنهام کسی رم ندارم که بخواد سواد داشته باشه برام از این کارای کامپیوتری بکنه من ابدارچی ... اداره هستم

منم گفتم حاج اقا سروم طلبیده برین زیارتش یه نگاه مهربونی بهم کرد گفت ایشاالله من از خدامه

امام حسین خودشم انشاالله پولشو جور کنه برام منم گفتم حاج اقا سرورم خریدتتون خیالت راحت من قول شرف میدم که خودش پولشم براتون جور میکنه میگی نه اگه نشد این شماره منه زنگ بزن بگو دیدی جور نشد.(به روشنی روز برام روشنه که پول که هیچ هر مشکلی برای رفتن ایشون باشه سرورم همشو حل میکنه براشون)

 حاج اقا گفت پس یه کار دیگه ام میکنی برام حالا که زحمت کشیدی یه کاری زنگ بزن حج و زیارت گفتم چشم

با مسئولش صحبت کردم گفت 3شنبه تشریف بیارن اینجا تا خودم کاراشونو انجام بدم.

یا ثارالله


پ.ن:حین بانو خانم اقا اگه بخواد یه جوری دعوتنامه رسمی میفرسته برات که ...(البته شما هم خریده شدین از طرف سرورم و رفتین منو دعا کنین خیلی)

پ.ن2:وقتی داشتیم جدا میشدیم بغلش کردم بوسیدمش گفتم فقط منو اونجا یاد کن گفت اسمت چیه گفتم مهدی گفت علم دار کربلا نگه دارت باشه(یه جوری گفت علم داره کربلا که اشک تو چشمام حلقه زد تا دید بغضم گرفته سریع بغلم کرد سرشو انداخت پایین و رفت...)

نظرات 10 + ارسال نظر
لعیا سه‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 07:53 ب.ظ http://www.irpersian.com//

سلام
خیلی سایت خوبی داری من که لذت بردم
[دست]
من یک موتور جستجوی ایرانی راه انداختم ! [بغل]
اگر دوست داری سایت خودت را در این جستجو گر ثبت کنی تا آمارت بره بالا کافیه بیای و اسم فارسی + آدرس سایت خودت را در یک کادر جستجو کنی به همین راحتی!
مرسی که نظرم را خوندی [قلب]
بهم سر بزن منتظرتم لعیا
[گل] [گل]

راستی اگر صفحه ای که میاد دربراه سایت خودت را در سایتت لینک کنی بهت امتیاز داده می شه و پیج رنکت در این جستجوگر بالاتر می ره تا در نتایج کلی بالاتر بیای


قربانت فدات شم[نیشخند][قلب]

[ بدون نام ] سه‌شنبه 7 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:53 ب.ظ

ما هم غیر از این نگفتیم
مگه میشه کسی هم بی دعوت بره...

سلام
نه نمیشه
به نظرم این دعوت نامه خیلی رسمی بود که سرورم برا ایشون فرستاده
...
یا علی

امین چهارشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 08:52 ق.ظ http://elahi-gahi-negahi.blogsky.com/

سلام
واقعاً کار خدا جالبه... فکر کن هر کسی دیگه ای اگه جای تو بود ممکن بود زیاد پاپی نشه و به همین راحتی این آقا از این سفر محروم بشه، ولی خدا مخصوصاً تو رو سر راه اون آقا قرار داد...
مطمئنم که اجر یک زیارت نصیبت شده، خدا رو چه دیدی، شاید به زودی قسمتت بشه...

یاعلی

سلام امین جان
احتمالا هر کس دیگه ای هم جای من بود همین کارو میکرد
هدف من از نوشتن این قظیه این بود که ببینیم سرورم چه جوری میخره و میبره ای کاش...
انشاالله
یا علی

سیدامیرحسام چهارشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 01:41 ب.ظ http://www.shia-book.blogsky.com/

سلااام آقا مهدی.
خوبی عزیز؟
همین رو بگم که غم فراق آدم رو می سازه...
مواهب زیادی رو روزی آدم می کنه.
انشالله که به زودی قسمت شما هم بشه.

صبح نزدیک است و ...

سلام سید
کی روا باشد گل از ما و گلاب از دیگران
غم روی ساقی از ما و شراب از دیگران
نمیدونم چی سر زد از من که بر غمت مبتلا شدم
مبتلا بر فراقت ای کشته سر از تن جدا شدم
به خدا جون نمیدهم تا حسین رو بر من نشون ندی
منو تا دست تیر مژگان یار ابرو کمون ندی
...

انشاالله سید دعام کن زیاد
پیر شدم اول جونی

یا حق

[ بدون نام ] چهارشنبه 8 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 01:55 ب.ظ

ایشالا یه دعوتنامه ی رسمی منگوله دار هم برای شما بفرسته....اصلا یهو چش وا کنی ببینی تو بین الحرمینی....بعدم فنا بشی.

ناز میکنی برای امام حسین؟نازتو میخره...

من فقیرم
به ره کعبه نرفتم اما
حجر الوسود خال تو مرا حاجی کرد
حاجیان موی سر خیش تراشند ولی
تو سر سودا زده داده و احرام ببند
میهمان پر در ان کعبه که با ضربه زنند(حاجی هایی که سالی چند بار میرن مکه و ...)
کعبه کو که بیاید به برم در بزند؟
میشناسم به خدا کعبه حسنی را من
که بیاید به فقیران زمین سر بزند

انشاالله
از دعای شما یه دعوتنامه به منم بدن
دعام کنین زیاد لطفا
کجای ناز کردنمو دیدین
انشالله که اقا یه گوشه چشمم به نازای ما بکنه
یا ثار الله

مهرگان سه‌شنبه 14 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 01:57 ق.ظ http://bandarmehr.blogfa.com/

سلام
خوب هستین؟
خیلی جالب بود... نمیدونم چی بگم

چه زنم چو نای هردم
زنوای شوق او دم...

انشالله که قسمت همه عشاقش

موفق باشید

رستگار جمعه 24 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 11:40 ب.ظ http://saghiye-simin-sagh.blogsky.com

سلام
حال شما؟!

خیلیی جالب بود!‌ و جالب تر از اون رفتار و پیگیری شما!‌
تو این دوره زمونه کمتر آدمی پیدا میشه که اینطوری به فکر دیگران باشه!
ایشالا خدا اجرشو بهتون میده!

انشاالله خدا نصیب هرکی آرزومنده بکنه!

"السلام علیک یا اباعبد الله الحسین"

یا حق

سلام
منم اگه مسئله ای جز کربلا بود شاید انقدر پیگیری نمی کردم یا به یه راهنمایی ساده اکتفا میکردم
اما
کربلااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااا

انشاالله روزی رو ببینین که وقتی سلام میدین به سرورم
جواب سلامتونو با گوش خودتون بشنوین

یا ثار الله

باران شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 07:03 ب.ظ http://zirebarun.blogsky.com

خیلی جالب بود.فقط یه خرده فونتتو بزرگتر کن

راضیه شنبه 25 اردیبهشت‌ماه سال 1389 ساعت 09:53 ب.ظ http://www.judyabot.blogfa.com

سلام آقا مهدی
عجب خاطره ای بود
اول که خوندم باورم نمیشد!!!
چه معجزه ی واضح و قابل لمسی!!!
من اگه جای شما بودم اون لحظه می مردم از شدت تعجب!
آقا چه زیبا دعوت میکنه
چه قدر غافلگیر میکنه
واقعا که دمش گرررررررررم!


التماس دعا..........

A,VATANDOUST JUNIOR سه‌شنبه 1 تیر‌ماه سال 1389 ساعت 12:09 ق.ظ http://beithaghvsfarzin.blogsky.com/

salam amoo meiti. khoobi ?
haji khoob bood
ye harfiam ba khanoome rategar:::::::::::::bebinin khanoome rastegar
kolan bache haye gheytarie adamaye peigiri hastan, che karbala che....

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد