یا حسین گفتیم و عشق اغاز شد.......

 

و حسین............ 

  

 

خداوند نظاره کردو بالا بود 

 

حسین بن علی هم سر جدا بود 

 

ز عرش کبریایی خون می ریخت 

 

مگر خون خدا هم می توان ریخت......... 

 

 

خواستم بنویسم اما انگار مجالی برای نوشتن نیست شاید مثل همیشه وصف ارباب  

 

قلبی به بزرگی قلب عباس می خواهد یا شاید احساسی مثل احساس زینب..... 

 

 

اما  حسین..............  

 

حسین جان  ارام اقا!!! ارام برای پرواز شتاب کن..... حق داری وفای زمینیان ندیدی  

 

اسمانیان در انتظارت ......اری کو وفای زمینیان...... 

 

زمینیان را چه به مهر اسمانی............ اما تو باز مرا از خود نمی رانی ..... 

 

توی اسمانی باز من زمینی را از خود نمی رانی ........ 

 

و این یعنی حسین....... سلطان گذشت و محبت 

 

اری از تو چه انتظاری جز این.....پدرت که نام اوری دلدادگی بود و مادرت ژرفای پاکدامنی ..... و حسین تو خود چیستی ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

 

زبانم .......  

 

دلم عاجز ....... 

 

   

دانی که چرا اب فرات گشته گل الود 

 

شرمندگی اش از لب عطشان حسین است...................... 

 

پیچ و تاب

آرام، آرام از آن راه تنگ، و مسیر باریک میگذشت،
و هر کدام چیزى میگفتیم،
یکى میگفت: چه مارى بزرگ!
و دیگرى میگفت: چه خوش خط و خال!
و آن دیگرى اینکه: زهرى پُر دارد!
و ... ، چه زیبا گفت: میدانید چرا راست میرود؟!
و چرا پیچ و تابى ندارد؟!
و به انتظار پاسخش بودیم،
که گفت: مارها، وقتى که در راهى تنگ میافتند راست میروند، و وقتى که در اَرضى عریض، و میدانگاهى واسع و پر پهنا قرار میگیرند، پر پیچ و تاب میروند، و چه کجرفتارى ها!
و از این سخن، هر کس به قدر بضاعت خویش، چیزى فهمید!
اما، براى من، به یک ذکر مانند بود، یک یادآورى، آنهم از کلام خداوند، که فرماید:
آدمیان، وقتى به وسعت، و رفاه، و راحت دست مییابند، کجى میکنند، و کجرفتارى!

تنگدستى راست سازد نفس کجرفتاررا ----- پیچ و تاب از وسعت ره میفزاید مار را

پ.ن

یادم نیست تو کدوم کتاب خوندم

خار و گل

 گفت: چرا غنچه را میماند، و فرو بسته است؟!
گفتم: غمین است، و دلش تنگ!
و هم گفتم: این تنها دوست من، تنها همین یک عیب را دارد، یعنى که زود میرنجد!
و تحمل درشتیها، و دشواریهاى زندگى را ندارد!
و گرنه، سینه اش مثل آیینه است، و صاف، و پاک، و زلال!
 گفت: براى آیینه، چه گل، و چه خار، هیچ تفاوت نباشد!
آنچنان که براى ریگزاران، که مینوشند، آب را، چه شیرین، و چه تلخ!
و گفت: هر گاه آدمى، نسبت به خار و گل زندگى، و لطف و عتاب آن، چنین بى تفاوت بود، سینه اش بمانند آیینه است!
و سنگ چه ریاضتها کشید، تا آیینه شد!
و چه ریاضتها باید کشید، تا دل آیینه شود!

پیش روشن گوهران یک جلوه دارد خار و گل ----- کى کند صائب تمیز آیینه زشت و خوب را؟



پ.ن:

از دفتر یادداشتم

هر که شد از سر اخلاص عزا دار حسین نام او ثبت شد به طومار حسین


یک دهن خواهم به پهناى فلک
 
تا بگویم وصف آن رشک ملک


دیشب داشتم از جایی بر میگشتم پیاده قدم زنان تو عالم خودم بود ساعت دقیقا یک ونیم بود

از روبه روم یه ماشین با سرعت میومد سرمو بالا نکردم نگاه کنم سرعتش ازبالا پایین پریدن نورش  معلوم بود یعنی سرعت گیرها و چاله هارو داشت میپرید از من رد شد یهو زد رو ترمز

از صدای ترمزش برگشتم دیدم داره دنده عقب میاد(یه BMWسری 3)

به خودم گفتم حتما ادرس میخواد منم شروع کردم به سمت ماشین رفتن  دولا شدم بگم جانم؟!!

دیدم یه خانم حدودا ۲۴/۲۵ ساله با ظاهری کاملا امروزی ولی نه زننده...

گفتن سلام

گفتم علیک سلام

گفتن من شما رو میشناسم شما تو هیت حاجی حبوباتی خدمت میکنین

گفتم بله درسته چه کمکی از دستم بر میاد؟

گفتن میشه وقتتونو یه نیم  ساعت بگیرم؟(تو دلم گفتم بسم الله این موقع شب ...)

گفتم در مورد چی؟

گفت صبر کنین گوشیشو از کنار دنده برداشت یه شماره گرفت (همین که مشغول شماره گیری بود یه ته صدای نوحه میشنیدم از تو ماشین با صدای رضا هلالی البته روضه بود)

من حواسم به روضه بود که شروع کرد به صحبت الو مامان سلام

مامان یه اقایی بود تو هیئت حاجی انطوری اونطوری ... الان تو خیابون دیدمشون کناره منه چی کار کنم(خودتونو بزارین جای من واااا رفته بودم)

باشه باشه خدا حافظی...

میشه سوارشین مامانم گفته اگه براشون ممکنه بیارینشون اینجا باهاتون کار دارن

یه نگاه متعجب بهش کردم با گوشیم ساعتو نشون دادم گفتم ساعت نزدیک 2 ها در جریان هستین؟!!!!!! گفت اخی چه قشنگه میشه این عکس تم گوشیتونو برام بفرستین؟(عکس پشت صفحه گوشیم روی یه پوست نوشته زینب و دوری دلدار)

گفتم بله میفرستم ساعت 2 میشه فردا مادرتونو زیارت کنم گفت نه اگه بدون شما برم خونه خیلی بد میشه و...

دیدم نمیشه کاری کرد گفتم منزل نزدیکه گفتن همین جاس تو مهماندوست فرمانیه گفتم پس شما برین مامانو بیارین قرارمون ساعت 2و نیم جلو کتابخونه پارک قیطریه

گفتن باشه

رفت

منم باور کنین از تعجب تا 5دقیقه همون جا لب جدول نشستم البته چون اسم هیئت اومده بود تا حدودی خیالم راحت شده بود ولی بازم...

بگذریم طولانی نشه

رفتم دم کتابخونه  دیدم نشستن اونجا منتظر یه خانم 47/8 ساله بایه اقای حدودا 50 ساله با همین دختر خانم

رفتم جلو سلام کردم اول پدر خوانواده سلام کرد بعد مادرشون گفت سلام به روی ماهت پسرم(روی ماه؟؟!!)

مادر شروع کرد به صحبت

اقا ما از محرم تا حا لا ناراحتیم چرا اینطوری میکنین چرا با دل مردم بازی میکنین شما که اینهمه ساله دارین زحمت میکشین غلامی امام حسین رو میکنین این رسمش نی

(تو دلم گفتم نکنه کسی کاری کرده حرفی زده....)

گفتم رسم چی اخه حاج خانوم

پدر برگشت گفت چرا امسال هئیت رو برگذار نمیکنین؟!!!!

مشکلتون چیه اگه پوله ما حلش میکنیم اگه کلانتریه و... من حلش میکنم

گفتم نه حاج اقا ما نه مشکل مالی داریم نه ...نه ... نه...

شروع کردم به حرف زدن...

اخرشم گفتم هیئت هم امسال برقراره مثل هر سال با شکوهتر و با عظمت تر از هر سال

اینو که گفتم

حاج اقا یه خنده رضایت نشست رو لباش گفت خدارو شکر

حاج خانومه یهو زد زیره گریه گفت قربون امام حسین برم ...

میدونستم خودش نمیزاره جمع کنین مگه دست شماس دست خانوم فاطمه زهراس ...

بعد موضوع صحبتمون شد خود ارباب و کربلا و عاشورا و...

باید بودین و ارادت این خانواده رو نسبت به اهل بیت میدیدن...

باید میدیدن وقتی اسم امام حسین و حضرت عباس میومد چه ریز ریز اشک میریختن...



هر که شد از سر اخلاص عزا دار حسین

نام او ثبت شد به طومار حسین

ای خوش انکه حسینی شد و از دوی خلوص

پیروی کرد ز اندیشه و افکار حسین

یا رب این منصب شاهانه ز ما باز مگیر

تا که پیوسته بمانیم عزادار حسین

گرچه هستیم گنه کار خدایا مگذار

در قیامت در دل ماحسرت دیدار حسین


پ.ن:ترو خدا از رو ظاهر قضاوت نکنیم

پ.ن: شاید هرکس اون خانوم رو انوشب میدید تو دلش میگفت معلوم نی چی کشیده چی خورده رفته فضا داره با این سرعت میره!!! مرفه بی درد(شاید تو فضا بود ولی با روضه ارباب)

پ.ن

این قضیه برای بین 23 تا اخر ماه رمضونه درست یادم نیست چه روزی بود.به پیشنهاد یکی از دوستان با این موضوع اپ کردم

نام عملیات رمز منطقه تاریخ

بسم الرب الحسین

شهیدان بر شهادت خنده کردند

شهیدان لاله را شرمنده کردند....


نام عملیات رمز منطقه تاریخ

1 - بدر یا فاطمة الزهرا شرق دجله 19/12/63
2 - بیت المقدس 1 یا على بن ابیطالب غرب کارون 10/2/61
3 - بیت المقدس 2 یا زهرا شمال سلیمانیه 25/10/66
4 - بیت المقدس 3 یا موسى بن جعفر سلیمانیه 24/12/66
5 - بیت المقدس 4 یا ابا عبدالله دربند یخان 6/1/67
6 - بیت المقدس 5 یا ابا عبدالله الحسین پنجوین 22/1/67
7 - بیت المقدس 6 یا امیرالمؤ منین سلیمانیه 27/2/67
8 - بیت المقدس 7 یا ابا عبدالله الحسین شلمچه 23/3/67
9 - تحریر القدس دربند یخان عراق 21/11/62
10 - ثار الله قصر شیرین 15/5/61
11 - ثامن الائمه نصر من الله و فتح قریب شمال آبادان 5/7/60
12 - حسین بن على یا جواد الائمه میمک 26/6/61
13 - خیبریارسول الله هور الهویزه و جزایر مجنون 3/12/62
14 - رمضان یاصاحب الزمان ادرکنى شرق بصره 23/4/61
15 - طریق القدس یا حسین غرب سوسنگرد و بستان 8/9/60
16 - ظفر 7یا محمد رسول الله شرق سلیمانیه 23/12/66
17 - عاشورایا سید الشهداءشمال فکه 25/5/64
18 - فتح 7یا فاطمة الزهراءحلبچه 7/4/66
19 - فتح 10یا ابا عبدالله الحسین شمال اربیل عراق 13/6/66
20 - فتح المبین یا زهراغرب دزفول وشوش 1/1/61
21 - قدس 1یا محمد رسول الله شرق دجله 24/3/64
22 - قدس 2یا محمد رسول الله هور الهویزه 4/4/64
23 - قدس 3یا امام جعفر صادق جنوب دهلران 19/4/64
24 - قدس 4محمد رسول الله هور الهویزه 1/5/64
25 - قدس 5یا على بن ابیطالب غرب الهویزه 16/5/64
26 - کربلاى 1یا ابالفضل العباس ادرکنى مهران 10/4/65
27 - کربلاى 2یا ابا عبدالله الحسین حاج عمران 10/6/65
28 - کربلاى 3حسبنا الله ونعم الوکیل اسکله نفتى الامیه والبکر11/6/65
29 - کربلاى 4محمد رسول الله غرب اروند رود3/10/65
30 - کربلاى 5یا زهراشلمچه و شرق بصره 19/10/65
31 - کربلاى 6یا فاطمة الزهراءشمال سومار23/10/65
32 - کربلاى 7حاج عمران 12/12/65
33 - کربلاى 8یا صاحب الزمان شرق بصره 18/1/66
34 - کربلاى 9یا مهدى ادرکنى قصر شیرین 20/1/66
35 - کربلاى 10یا صاحب الزمان ادرکنى ماروت عراق 30/1/66
36 - محرم یازینب شرهانى و زبیدات 10/8/61
37 - محمد رسول الله لا اله الا الله محمد رسول الله غرب نوسود12/10/61
38 - مسلم بن عقیل یا ابالفضل العباس غرب سومار9/7/61
39 - مطلع الفجریا مهدى ادرکنى گیلانغرب ، سرپل ذهاب 10/9/60
40 - مولاى متقیان یا على ادرکنى چزابه 1/12/60
41 - نصر 1یا صاحب الزمان غرب بانه درعراق 25/1/66
42 - نصر 2یا حسین مظلوم میمک 13/3/66
43 - نصر 3جنوب دهلران 27/3/66
44 - نصر 4سلیمانیه 31/3/66
45 - نصر 5یا زهراجنوب غربى سردشت 3/4/66
46 - نصر 6یا ابا عبدالله میمک 10/5/66
47 - نصر 7یا فاطمة الزهراءغرب سردشت 14/5/66
48 - نصر 8یا محمد بن عبدالله ماروت عراق 29/8/66
49 - نصر 9 یا مولاى متقیان حاج عمران 1/9/66
50 - و الفجر مقدماتى یا الله یا الله یا الله فکه چزابه 18/11/61
51 - و الفجر 1یا الله یا الله یا الله شمال غرب فکه 20/1/62
52 - و الفجر 2یا الله یا الله یا الله حاج عمران 29/4/62
53 - و الفجر 3یا الله یا الله یا الله مهران 7/5/62
54 - و الفجر 4یا الله یا الله یا الله پنجوین 27/7/62
55 - و الفجر 5یا زهراچنگوله 27/11/62
56 - و الفجر 6یا زهراچزابه و چیلات 2/12/62
57 - و الفجر 7یا زهراچزابه و چیلات
58 - و الفجر 8یا زهرافاو20/11/64
59 - و الفجر 9یا الله یا الله یا الله شرق چوارته عراق 5/12/64
60 - و الفجر 10یا الله یا الله یا الله حلبچه 25/12/66
1 - آغاز جنگ و تجاوز عراق به میهن اسلامى ایران 31 شهریور 1359
2 - سرنگونى هواپیماى مسافربرى ایران توسط آمریکا 12/4/1367
3 - پذیرش قطعنامه سازمان ملل توسط ایران 5/5/1367
4 - عملیات مرصاد در غرب کشور و سرکوبى منافقین 27/4/1367
- پایان یافتن جنگ 

29/5/67

هفته دفاع مقدس گرامی باد