ولادت بهترین بندگان
بر همه شیعیان جهان
و شیفتگانش مبارک
سلام مهدیبابا تو کجایی پسر؟! هیئت رو هم که مدتهاست نیومدی،نمیگی دلمون برات تنگ میشه؟!راستی "اعیادت" مبارک!
آنچه از من خواستی با کاروان آورده امیک گلستان گل به رسم ارمغان آورده اماز در و دیوار عالم فتنه می بارید و منبی پناهان را بدین دارالامان آورده اماندرین ره از جرس هم بانگ یاری برنخاستکاروان را تا بدین جا با فغان آورده امتا نگویی زین سفر با دست خالی آمدمیک جهان درد و غم و سوز نهان آورده امقصه ویرانه شام ار نپرسی خوش تر استچون از آن گلزار، پیغام خزان آورده امدیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بودازبرایت دامنی اشک روان آورده امتا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنمیک نیستان ناله و آه و فغان آورده امتا نثارت سازم و گردم بلا گردان تودر کف خود از برایت نقد جان آورده امتا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز دردگوشه ای از درد دل را بر زبان آورده ام
شیعیان در سر هواى نینوا دارد حسینخون دل با کاروان کربلا دارد حسیناز حریم کعبه و جدش به اشکى شست دستمروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسینبردن اهل حرم دستور جدش مصطفى استورنه این بى حرمتى ها کى روا دارد حسین ؟آب خود با دشمنان تشنه قسمت مى کندعزّت و آزادگى بین تا کجا دارد حسیندشمنش هم آب مى بندد به روى شاه دینداورى بین با چه قوم بى حیا دارد حسیندشمنانش بى امان و دوستانش بى وفابا کدامین سر کند ؟ مشکل دوتا دارد حسینرخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برندتا به جایى که کفن از بوریا دارد حسیناشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریارکاندرین گوشه عزاى بى ریا دارد حسین
هفتاد و دو مجنون ز لیلی شده عاقلهفتاد و دو فرهاد به شیرین شده واصلهیهات که جان گیرد از آنها ملک الموتجان دست حسین است نه بازیچه قاتلفرش بر رونق بازار حسین می نازدعرش بر جلوه رخسار حسین می نازدابر بر اشک عزادار حسین می نازدقبر شش گوشه به زوار حسین می نازدکربلا هم به علمدار حسین می نازد
سلام مهدی
بابا تو کجایی پسر؟! هیئت رو هم که مدتهاست نیومدی،نمیگی دلمون برات تنگ میشه؟!
راستی "اعیادت" مبارک!
آنچه از من خواستی با کاروان آورده ام
یک گلستان گل به رسم ارمغان آورده ام
از در و دیوار عالم فتنه می بارید و من
بی پناهان را بدین دارالامان آورده ام
اندرین ره از جرس هم بانگ یاری برنخاست
کاروان را تا بدین جا با فغان آورده ام
تا نگویی زین سفر با دست خالی آمدم
یک جهان درد و غم و سوز نهان آورده ام
قصه ویرانه شام ار نپرسی خوش تر است
چون از آن گلزار، پیغام خزان آورده ام
دیده بودم تشنگی از دل قرارت برده بود
ازبرایت دامنی اشک روان آورده ام
تا به دشت نینوا بهرت عزاداری کنم
یک نیستان ناله و آه و فغان آورده ام
تا نثارت سازم و گردم بلا گردان تو
در کف خود از برایت نقد جان آورده ام
تا دل مهرآفرینت را نرنجانم ز درد
گوشه ای از درد دل را بر زبان آورده ام
شیعیان در سر هواى نینوا دارد حسین
خون دل با کاروان کربلا دارد حسین
از حریم کعبه و جدش به اشکى شست دست
مروه پشت سر نهاد اما صفا دارد حسین
بردن اهل حرم دستور جدش مصطفى است
ورنه این بى حرمتى ها کى روا دارد حسین ؟
آب خود با دشمنان تشنه قسمت مى کند
عزّت و آزادگى بین تا کجا دارد حسین
دشمنش هم آب مى بندد به روى شاه دین
داورى بین با چه قوم بى حیا دارد حسین
دشمنانش بى امان و دوستانش بى وفا
با کدامین سر کند ؟ مشکل دوتا دارد حسین
رخت و دیباج حرم چون گل به تاراجش برند
تا به جایى که کفن از بوریا دارد حسین
اشک خونین گو بیا بنشین به چشم شهریار
کاندرین گوشه عزاى بى ریا دارد حسین
هفتاد و دو مجنون ز لیلی شده عاقل
هفتاد و دو فرهاد به شیرین شده واصل
هیهات که جان گیرد از آنها ملک الموت
جان دست حسین است نه بازیچه قاتل
فرش بر رونق بازار حسین می نازد
عرش بر جلوه رخسار حسین می نازد
ابر بر اشک عزادار حسین می نازد
قبر شش گوشه به زوار حسین می نازد
کربلا هم به علمدار حسین می نازد