بیمه

بسم الرب الحسین


خیلی کوتاه تعریف میکنم

امروز صبح تو خیابون از تو اینه دیدم یه ماشین داره باسرعت میاد رفتم کنار که رد شه

وقتی رد شد  دیدم پشت ماشینش نوشته بیمه ابوالفضل

خودمو رسوندم بهش دیدم یه اقای جا افتاده میان ساله خیلی خوش تیپ و مرتبه ولی چون نیت کرده بودم سوالم رو ازشون بپرسم  رفتم کنار ماشینش  همون در حال حرکت گفتم

اقا چقدر حق بیمه دادین؟!!!

گفت بدنه ؟یا شخص ثالث ؟یا کلی؟

گفتم نه حق بیمه ابوالفضل

یهو جا خورد  راهنما زد اومد کنار وایساد منم رفتم پشت ماشینش وایسادم

پیاد شد گفت:عجب سوالی پرسیدی من... خیلی براش جالب بود سوالم

به اسرار منو برد دفتر کارش اتفاقا دفتر بیمه داشت شاید برا همین بود که حرفم زود به دلش نشست و وایساد چون بیمه کارش بود

خیلی اقای با عشق و دل پاکی بود کلی باهم صحبت کردیم که صحبتحامون بماند...

بگذریم...



منظور من نقد نیست  خیلی هم حس و ارادت زیباییه منم کلی از این جنس حرفا لذت میبرم

من خودمم همه چیزمو سپردم به سرورم

ولی نه اینکه بگم بیمه...

سروران تام الاختیارن تو تمام زندگی من ... (برداشت از این حرف که معلومه)

مقصود:

واقعا تا حالا چقدر به این نوع حرفا که میزنیم دقت کردیم !!!!!!!!که بخوایم بهش فکر کنیم!!!!!!

پ.ن:

یا حسین دیوانه ام از باده مستانه ات

خرم ان دل  مست شد زان شربت جانانه ات

من نه تنها هستم از عشق تو اندر عاشقی

عالمی دیوانه اند از باده پیمانه ات


غیرت

بسم الرب الحسین

از واژه هایى که در روایات اسلامى به عنوان بیان یک فضیلت مهم اخلاقى آمده است غیرت است که در اصل به معنى دفاع شدید از عرض و ناموس یا مال و مملکت و دین و آیین است، مخصوصاً این واژه در مواردى به کار مى رود که چیزى حق اختصاصى شخص یا گروهى است، و دیگران مى خواهند حریم آن را بشکنند، و صاحب آن به دفاع شدید برمى خیزد

به هر حال این وصف اگر به صورت معتدل در انسان باشد، فضیلتى بزرگ است.


چه فضیلتى از این بالاتر که انسان را اجازه ندهد بیگانه اى به حریم ناموس یا کشور یا دین و آیین او هجوم برد، بلکه در مقابل او بایستد، و تا سر حد جان دفاع کند.


در روایات اسلامى اهمیت بسیار زیادى به مسأله غیرت به عنوان یک فضیلت داده شده و حتى از خداوند به عنوان غیور (کسى که بسیار غیرت دارد) یاد شده است از جمله:


امام صادق(علیه السلام) مى فرماید :


خداوند غیور است و هر غیورى را دوست دارد و به خاطر غیرتش تمام کارهاى زشت را اعم از آشکار و پنهان تحریم فرموده است



 پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود:

پدرم ابراهیم مرد غیورى بود و من از او غیورترم. خداوند بینى مؤمنانى را که غیرت ندارند به خاک بمالد

در حدیث دیگرى از همان بزرگوار آمده است که فرمود:

غیرت از ایمان است

(چرا که ایمان انسان را دعوت به حفظ دین و آیین و کشور و ناموس خود مى کند، و آن کس که از اینها دفاع نکند و غیرت نداشته باشد با ایمان نیست).


در حدیث دیگرى از امیرمؤمنان على(علیه السلام) آمده است

خدا لعنت کند کسى را که غیرت ندارد



همان گونه که در بالا آوردیم غیرت صفتى است که انسان را وادار به دفاع شدید از دین و آیین و ناموس و کشور خود مى کند، و اصولا هرگونه دفاع شدید از ارزش ها نوعى غیرتمندى است. گرچه این واژه غالباً درباره غیرت ناموسى به کار مى رود ولى مفهوم آن وسیع و گسترده است.

البته این صفت مانند صفات برجسته دیگر اگر به راه افراط کشیده شود مبدل به ضد مى شود، و خلق نکوهیده اى است، و آن در صورتى است که به شکل دفاع غیر منطقى و آمیخته با وسواس درآید.


****((در حدیثى از پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) مى خوانیم که پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: ))

نوعى از غیرت است که خداوند آن را دوست دارد، و نوعى خدا آن را دوست ندارد، اما غیرتى که خدا آن را دوست دارد، غیرتى است که در موارد مشکوک (که قرائنى بر آلودگى ها وجود دارد) مى باشد، و اما آنچه را خدا نمى پسندد، غیرتى است که در غیر این موارد باشد (یعنى انسان مثلاً همسر خود را با ظن و گمان بى اساس متهم سازد، و نسبت به پاکدامنى او گرفتار وسواس گردد که این صفت بسیار زشت و خطرناک و سبب تشویق افراد پاکدامن به فساد مى شود


حدیث دیگرى از امام امیرالمؤمنین(علیه السلام) :

از غیرت در غیر موردش بپرهیز چرا که این گونه غیرت ها (ى افراطى انحرافى و آمیخته با وسواس) سبب مى شود که افراد صحیح و درستکار از آنان، گرفتار آلودگى و بیمارى شوند و افراد بى گناه در معرض تهمت قرار گیرند.


****در نهایت:

غیرت به صورت صحیح و معتدل و مثبت یک نیروى دفاعى عظیم است که به کمک آن مى توان بر دشمنان و مخالفان پیروز شد، چرا که این نیروى باطنى هنگامى که جان و مال و ناموس و دین و ایمان یا استقلال یک کشور در معرض تهدید قرار مى گیرد بسیج مى شوند، و تمام نیروهاى ذخیره وجود انسان را به حرکت در مى آورد، و گاه یک انسان غیور در تحت تأثیر عامل غیرت، نیرویى به اندازه ده انسان پیدا مى کند و تا حد ایثار و فداکارى، ایستادگى و پایمردى نشان مى دهد، به همین دلیل، غیرت یکى از اسباب عزّت و سربلندى و اقتدار است.

غیرت سبب امنیت جامعه و از میان رفتن مظاهر فساد و فحشاء است در حالى که بى غیرتى هم امنیت را در هم مى شکند، و هم ارزش ها را به باد مى دهد و هم صحنه جامعه را به صحنه فساد و آلودگى ها مبدّل مى سازد.


پ.ن:

بدون شک احادیث در مورد غیرت خیلی بیشتر از این حرفاست ولی من فقط اینها رو قبلا خونده بودم و داشتم(با رجوع به دفتر یادداشتم )



عید سعید فطر و وداع ماه مبارک رمضان

بسم الرب الحسین


عید صیام امد و ماه صیام رفت

لطف تمام امد وفیض تمام رفت

شب عید فطر و لطف خدا باز تازه شد

گرد غم گناه ز جان عوام رفت


بر سفره رمضان نشستیم و از خوان آسمانى خداوند لقمه هاى راز بر گرفتیم ؛ بال در بال ملایک به ملکوت پرواز کردیم . یک ماه بر سفره خداوند میهمان بودن ، وجود ما را به خصلت دوستان خداوند اذین بست و اینک به عید فطر در آمدیم .
در ماه صیام گرسنگى و تشنگى را تجربه کردیم . دهان ، چشم ، گوش و فکرمان را از شبهه ها برحذر داشتیم . پاکى را در همه اعضا و جوارح خویش جارى و سارى کردیم و پاک شدیم . به صفت پارسایان اراسته شدن ، عرصه و مجال مى طلبد و حضرت حق این عرصه و مجال را در رمضان فراهم آورده است . به نشان پارسایى در عید فطر به سفره نیازمندان رونق مى بخشیم و یک صاع از غذاى خویش را به آنان هدیه مى دهیم .  فطریه مومن ، ظرف وجود اوست .  نور دل خویش ‍ را بر تاریکیها مى افکنیم و روشنى صفا و طراوت را همه جا گستر مى کنیم .


ارى ، در مکتب ما پایان رمضان یک جنبش ، یک تحول و یک آغاز است . اما تحقق این تحول در صورتى است ، که به راستى حقیقت رمضان را دریافته باشیم و حلول ماه را در درونمان دیده باشیم .  همه باید شادمان باشند، غبار غم از چهره فرو ریخته و هیچ نشانى از یاس دیده نشود.

اما رمضان که تمام شد، رسالت ، آغاز مى شود.

ارى کسى که مدرک رمضان را در عید فطر مى گیرد، سخت مسئول است ، و چشمها سخت نگران کارش و اندازه صداقتش .


دیگر تو ان فردى نیستی که بسیار مى خوابید، بسیار لذت مى برد، بسیار مى هراسید و بسیار فریب مى خورد

م اکنون فردى هستى که بسیار اگاه است ، بسیار فداکار است ، بسیار محکم و سخت است ، عاشق مردم است ، دوستدار ازادى و عدالت است ، دشمن سیاهى و جنایت است ، بیزار از نیرنگ و فریب است ، بنده مخلص خدا و معتقد به مکتب ازادیبخش محمد (ص ) است .

تو اکنون ان موجود ناتوانى نیستى که مى ساختند، بلکه افریدگارى هستى که مى سازى ، خلق مى کنى و دگرگون مى نمایى . تو دیگر ان مومن عزلت گزین نیستى که کارش نه به نمرود بود و نه به ابراهیم . تو حالا یک پارچه آتشى ؛ یک فریادت یک صاعقه ، یک شهاب ، یک طوفان ، یک سیل خروشان علیه پلیدیها.

اما تو که تا این حد اوج گرفته و به خدا نزدیک شده ای و یک سیل خروشان علیه پلیدیها. هشیار باش که شیطان نمرده است

شیاطینی که در زنجیر حضرت حق بودند در این ماه دوباره ازاد شدند

و با این شرایط است که باید مایه فخر حضرت حق باشیم و ثابت کنیم که همانا اشرف اشرف مخلوقات شیعیان مولای متقیان  امیر مومنان  علی (ع)هستند...

دشمن بیکار نشسته و وسوسه هاى درونمان پایان نیافته است . بکوشیم تا همیشه یا در اردوگاه رمضان باشیم یا در جبهه محرم ...

عشقش به تلخی نمی رود چون عشق الهی است ومدد وکرامتش از روی مهرورزی و عادت است


عید سعید فطر بر تمام مسلمانان جهان  مبارک باد



پ.ن:

تو یعنی شما.... که 30 روز هم پیمان و هم قسم شدید تا افتخاری دیگر بر دفتر عشقتان رقم بزنید و دل صاحب و سرورمان .ولیعصرمان را خوشنود کنید تا شاید لبخندی هر چند کوتاه بر لبان امام و پیشوا و سرورتان بنشانید و دلشان را شاد و رضای خدا را جلب کنید...

ترک معصیت کار ... با یک چنین هدف والایی...



محزون و غمین و خسته ام یا عباس دریاب که دل شکسته ام یا عباس




یک دهن خواهم به پهناى فلک

 
تا بگویم وصف آن رشک ملک


...



عباس یعنى تا شهادت یکه تازى

 
عباس یعنى عشق یعنى پاکبازى
 
عباس یعنى با شهیدان همنوازى
 
عباس یعنى یک نیستان تکنوازى
 
عباس یعنى رنگ سرخ پرچم عشق
 
یعنى مسیر سبز پر پیچ و خم عشق
 
جوشیدن بحر وفا معناى عباس
 
لب تشنه رفتن تا خدا معناى عباس
 
صد چاک رفتن تا حریم کبریایى
 
صد پاره گشتن در طریق آشنایى
 
بى دست با شاه شهیدان دست دادن
 
بى سر به راه عشق و ایمان سر نهادن
 
بى چشم دیدن چهره رویایى یار
 
جارى شدن در دیدن دریایى یار
 
بى لب نهادن لب به جام باده عشق
 
بى کام نوشیدن تمام باده عشق
 
این است مفهوم بلند نام عباس


..................................................



مگه هر کی که بد شد دل نداره؟!!!!!!!

مگه عشقت براش حاصل نداره؟!!!!!!!!!!!!!!!

اقا جون

کی روا باشد گل از ما و گلاب از دیگران!!!!!!!!!!!!!!!!!!

غم روی ساقی از ما وشراب از دیگران!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!!

 ای خدا جون نمیدهم تا حسین رو بر من نشون ندی

منو تا دست تیر مژگان یار ابرو کمون ندی

...


پ.ن:

جهان را غرق حیرت کردی از خود       بخواب اى سرو نازم اى ابوالفضل

بخواب بخواب بخواب قربون چشمان نازت...

چشم دل


صد چو عالم در نظر پیدا کند
چون که چشمت را به خود بینا کند


 خداوند بندگانى دارد که آن ها دل هایشان را از سیاهى و زنگارها مى زدایند، اعضا و جوارحشان را از گناه محفوظ و مصون مى دارند و قلب خویش را آن گونه مصفا مى کنند که آینه تمام نماى صفات خدایى شده و دل ، یکدله کرده ، تقدیم پرورگار مى کنند. آن ها که منازل و مراحل را با مراقبت و مجاهدت پشت سر مى گذرند و از خانه دل بسوى کعبه خدا هجرت مى کنند و مصداق این آیه شریفه مى شوند که :
و خداوند براى چنین بندگانى ، تحفه ها و هدایایى دارد که در زبان ما ندیدگان و نچشیدگان جاى نمى گیرد.
امام سجاد (ع ):

هر کس را دو چشم سر و باطن است که با آن غیب ها را مى بیند و چون خداوند به بنده اى اراده خیر فرماید چشم هاى باطن او را مى گشاید.

آرى ! خداوند چشم هاى باطن آنان را مى گشاید و مى بینند آن چه را مردم نمى بینند و مى شنوند آن چه را که دیگران نمى شنوند.
با سیرى که در عالم آفاق و انفس دارند خداوند دریچه هایى را بر سینه هایشان مى گشاید و آن ها از آن منظر به حقایق عالم مى نگرند، حجاب هاى ظلمانى از قلب هایشان زدوده مى شود و چشم دلشان خیره در تماشاى عظمت و جلال الهى مى شود:
هنگامى که مرا دوست داشت ، من هم او را دوست مى دارم و هم محبوب دیگرانش مى کنم و چشم دل او را براى تماشاى عظمت و جلالم باز مى کنم .
واین هم حدیث حالشان :

آن که واقف گشت بر اسرار هو
سر مخلوقات چبود پیش ‍ او


آرى ! آن که بدان جا مى رسد که در آیات و اسماء و صفات حق به سیره و نظاره مى نشیند، پرده هاى ملک و ملکوت برایش کنار مى رود و به عالم اسرار راه مى باید، آگاهى او بر احوال مخلوقات و بندگان خدا و دانستن ضمیر و افکارشان برایش چه سهل و آسان است که خداوند فرموده :
فلا اخفى علیه علم خاصه خلقى
پس علم هیچ یک از خواص خلق خود را بر او پوشیده نگذارم .


و این بصیرت و احاطه بر باطن انسان ها، نه بدان معنى است که عارف مى خواهد به حریم قلب انسان ها نفوذ کند و یا از این کار حظى نصیب او شود، بلکه گاهى باید این گونه تلنگرى به قلب انسان ها زده شود و این خود نوعى از هدایت و دستگیرى مردان خداست .

و چه بیچاره اند آن ها که از سر هواى نفس و ذوق جاه و انا الاعلى کردن دنبال علوم و ریاضت هایى مى روند که به این قدرت ها دست یابند.

میان ماه من تا ماه گردون
تفاوت از زمین تا آسمان است


و تفاوت است بین آن که مقصد و غایت آمالش ، تسخیر قلوب دیگران باشد و آن کس که هدفش خداست و در این مسیر بصیرت هایى به او مى دهند که :
هرگز از او دل ربایى نمى کند و هرگز بى جا آن را به کار نمى برد و هرگز حریم شکنى نمى کند.
آرى !
هر کس به تماشایى رفته ست به صحرایى
اما:
ما را که تو منظورى خاطر نرود جایى ...

مرحوم ایت الله محمد جواد انصارى میفرمایند:

همه چیز نور داره اگر نورش در آن شخص باشه حقیقت داره وگرنه مدعى است ، علم ، مرجعیت ، عبادت و... همه نور خاص خودشان را دارند.


و چه بیچاره اند ظاهرسازان و مقدس مآبانى که با همان جهل و خودباورى شان هیزم جهنم مى شوند.

و خوشا به حال صادقان ! در هر نشان و لباسى !


 درنهایت

این صاعقه آسمانى هر روز دلى دیگر را ویران مى کند، این شعله محبت هر روز در خرمن پروانه دیگرى زبانه مى کشد و این دریاى خروشان هر روز غرقه اى دیگر مى طلبد.
شاید هم روزى نام تو را صدا کنند!
شاید نام تو هم در میان اسیران کمند آن کمان ابرو پیدا شود!
منتظر صدایش هستى ؟
از آن سوى خورشید، از آن سمت دریا
صدایم کن صدایم کن
تو لبخند سرخى ، پس از شام یلدا
از این تیرگى ها، رهایم کن

بارقه اى که بزرگان را به این عرصه پر ماجرا کشاند فقط براى قلب انها نبود که براى من و تو نیز این نفحات مى وزد. باید دلمان بیدار باشد تا آن را بربائیم و آن گوهر مقصود را دریابیم .



اری راه آسمان براى پیمودن است .
و به راستى !
در قمار عشق اى دل کى بود پشیمانى ؟
و دل من !
اگر نشدنى بود چرا عده اى شدند و من نشوم ؟
اگر نچشیدنى بود چرا عده اى چشیدند و من نچشم ؟
اگر ندیدنى بود چرا عده اى دیدند و من نبینم ؟
و اگر نرسیدنى بود چرا عده اى رسیدند و من نرسم ؟


پ.ن:...